سیاهپوش

شعر و ادبیات و موسیقی

سیاهپوش

شعر و ادبیات و موسیقی

یا خدیجه کبری

جمعه, ۵ تیر ۱۳۹۴، ۰۱:۵۶ ب.ظ

به مناسبت وفات حضرت خدیجه کبری(س)


فکر من نه ، به فکر زهرا باش

دخترم زیر بار تقدیرست

این طرف ها پر است از دشمن

بی تو دنیای ما چه دلگیرست


رفتنت مثل برق می ماند

زود از پیش چشممان رفتی

تو  به آسودگی و من در رنج

نیمه راهی رفیقمان ، رفتی؟

                                                   

تا خدا دید خسته ای ، بردت

بینتان وعده ای خدایی بود

او بخواهد ، همیشه تسلیمم

کاش امرش بجز جدایی بود


همسر مهربان و دلسوزم

آسمانی شدن ، مبارک باد

رفتی و  رد حلقه ای از اشک

بین چشمان دخترت افتاد


عهد کردی که یاورم باشی

باری از دوش خسته برداری

نه بچینی از این جهان دامن 

داغ بر روی داغ بگذاری!


مادر مؤمنین تو را خواندم

تا بدانند ارزشت بالاست

خوش به حال کسی که در محشر

از تبار خدیجه ی کبراست


گنج خود را به دست من دادی

صرف دین شد ، خودت که میدانی

گنج من هم تو بودی و افسوس

مطمئن بوده ام ، نمی مانی


غصه خط می کشید بر رویت

پیش من در کمال خوشرویی

از امید دوباره می گفتی

آه ، حالا چرا نمی گویی ؟


باورم کردی و شدی مومن

در همان لحظه ای که از ایمان

هیچ باقی نبود ، جز یک بت

در دل خانه ی خدا پنهان


ای (سیه پوش) پیش ما محفوظ

اجر این خدمت تو می ماند

در پناه دعای فاطمه است

هر که این چارپاره می خواند


شاعر : یاسر قربانی


یاعلی و یا زهرا

  • یاسر قربانی

برای حضرت عشق محمد مصطفی (ص)

دوشنبه, ۲۹ دی ۱۳۹۳، ۰۵:۲۰ ب.ظ

سلام

توهین به بزرگان هیچ دینی صحیح نیست و از همه والاتر و مهمتر بزرگان اسلام و سرآمد خلق حضرت خاتم الانبیاء محمد مصطفی (ص)


ای ابوجهل قرن بیست و یکم

بار  دیگر شکسته ای حد  را ؟

دیده ای دور ، چشم حمزه ی ما

بـاز  آزرده ای مـحـمـد (ص) را ؟


زخم خیبر هنوز می سوزد

چاره اش حذف فخر اسلام است

داعش و داعشی نفهمیدند

پایشان احمقانه در دام است


خانه ها را یکی یکی گشتند

جستجوها ادامه دارد باز

کیست دشمن؟ کجاست بیگانه؟

هیچ کس پی نمی برد بر راز


ما  در این عاشقانه همراهیم

من ، شما ، یک نفر که می آید

پرچم حق به دست می گیرد

مهدی منتظر ، که می آید


شاعر: یاسر قربانی


تقدیم به همه ی دوستداران اهل بیت(ع)

  • یاسر قربانی

سلام

با توجه به درخواست متعدد دوستان فایل نوحه های مسیر صبح عاشورای برادران مهدی و مسلم بشیری نیا برای هیئت عزاداران مسجد حضرت زینب (س) را قرار میدم.

 مهدی بشیری نیا قسمت اول


مهدی بشیری نیا قسمت دوم


مسلم بشیری نیا قسمت اول


مسلم بشیری نیا قسمت دوم


مسلم بشیری نیا قسمت سوم


مسلم بشیری نیا قسمت چهارم


با تشکر فراوان از مسئولین سیستم صوتی و سایت جلسات قرآنی مسجد حضرت زینب(س) بابت تهیه و نشر لینک های دانلود.


مارا از دعای خیرتان بی نصیب نذارین


یــــــــــــــــ زهر ـــــــــــــــاعلی(ع)






  • یاسر قربانی

آب را گل نکنید

سه شنبه, ۲۰ آبان ۱۳۹۳، ۰۴:۱۷ ب.ظ

سلام

سال 1390 ه ش یه شعر نو زدم توو وبلاگ قبلی که با استقبال خوبی روبرو شد و بارها و بارها بین کاربرهای وبلاگهای ارزشی رد و بدل شد ، حتی پاش به گوشی های تلفن همراه هم باز شد.الان میخوام نسخه ی کامل شعرو توو این وبلاگ بذارم تا برای خودم و دوستان تجدید خاطره بشه.

لطفا هر کس این شعر رو خوند و دلش هوای حسین کرد برای حل شدن مشکلم دعا کنه ، خیلی خیلی محتاجم به دعاتون


آب را گِل نکُنید

شاید از دور علمدارِ حسین

مشکِ طفلان بر دوش

زخم و خون بر اندام

می رِسَد تا که از این آب روان

پُر کُنَد مشکِ تهی

بِبَرَد جرعه یِ آبی برساند به حرم

تا علی اصغرِ  بی شیرِ رباب

نَفَسَش تازه شَوَد

و بخوابد آرام

آب را گِل نکُنید

که عزیزانِ حسین

همگی خیره به راهند که ساقی آید

و به انگشتِ کَرَم

گره کورِ عطش بگشاید

آب را گِل نکُنید

که همین مشک برایش کافیست

تا به پایان برساند عطش تشنه لبان

و سرافراز دوباره به حرم برگردد

نه سراسیمه رَوَد

نه هراسان و شتابان و  دوان

آب را گِل نکنید

چشم یک ایل به مشکیست که پر می گردد

از همین آب ، همین رود فرات

چه بدن ها در خون

چه نفس ها محبوس

کاش ساقی ببرد راه به کانون نجات

آب را گل نکنید

که در این نزدیکی

عابدی تشنه لب و بیمارست

در تب و گریه اسیر

عمه اش این دو ، سه شب

تاسحر بیدارست

آب را گِل نکُنید

که از این رود پر از آب ،  روا نیست شما

جرعه در جرعه بنوشید ولی

تشنگی چنگ زند روی لب

نونهالان حسین بن علی

که بُوَد مهریه ی مادرشان

نه همین آب

که هر جایِ دگر رودی و نهری جاریست

مهر زهرای بتولست.

از اینست که من می گویم:

آب را گل نکنید

آب را گل نکنید

آب را گل نکنید . . .

التماس دعا

شعر از سیاهپوش حضرت حسین:   یاسر قربانی

  • یاسر قربانی

خیمه ات سوخت

شنبه, ۱۷ آبان ۱۳۹۳، ۱۰:۲۹ ق.ظ

سلام

زبان حال حضرت زینب (س) با برادر در شام غریبان

لطفا در صورت کپی کردن نام نویسنده و آدرس وبلاگ را ذکر بفرمائید.


خیمه ات سوخت برادر چو دل سوخته ات

روشنی بخش شبم خیمه ی افروخته ات

شب شده آه برادر  توجدایی از من

می شود همسفر من سر  تو  دور از تن

بوی تو  کرده فضا را چو گلاب عطر آگین

بعد عباس  عدو رفت به خوابی سنگین

این من و این شب تاریک و  صدایی از دور

می زنی بانگ که ای  جان برادر  ، مأجور

خاطرم هست که در نافله ام باشی  باز

با سرت راهبر   قافله ام باشی  باز

«   در نمازم   لب عطشان   تو در یاد آمد

حالتی رفت که  محراب به فریاد آمد     »

دامنم سوخت تنم سوخت  ، دلم سوخته تر

شعله ی   اسب که می تاخت بر افروخته تر

من در آن بین فقط دست گزیدم از ترس

بر در خیمه ی سجاد دویدم   از ترس

دختران موی کنان ضجه زنان دنبالم

ای خدا قسمت کافر نکنی  چون  حالم

تشنه بودیم و عدو آب نمیداد به ما

کشت ما را غم  صد چشم که افتاد به ما

رویمان سرخ ز  بس سیلی بی جا خوردیم

در  پی چادر و معجر چه لگدها خوردیم

دشمنت با      زره ات ، آمد و  سوزاند دلم

گرچه  سختست ولی پای غمت ماند دلم

من همانم که عدو گریه کند بر حالم

نیم روزی  نشد و سوخت همه آمالم

من همانم که  علمدار  ندارم دیگر

خسته ام ، یاور  و غمخوار ندارم دیگر

دشمنت هر چه که می دید ، به غارت برده

دختر خسته دلت  را به اسارت برده

از مریضت چه بگویم که تنش می سوزد

همچنان چشم به راه پدرش می دوزد

آه ، امروز  حرم آتش و خاکستر شد

در لگد کوب سواران بدنت   پرپر شد

آب ، امروز  مرا در غم عباس نشاند

تیر غم  را به دل و نقطه ی حساس نشاند

شعر از   : یاسر قربانی

یـــــــــــــــــــ زهر ـــــــــــــــــــــاعلی(ع)

  • یاسر قربانی

بعثت الرسول

دوشنبه, ۵ خرداد ۱۳۹۳، ۰۴:۲۸ ب.ظ

سلام

خوشحالم اولین مطلبی که در بلاگ می نویسم تبریک مبعث پیامبر فرزانه ی اسلام (ص) است.

مبعث خاتم پیامبران بر همه ی حق جویان مبارک و خجسته باد

یـــــــــــــــ زهر ـــــــــــــــاعلی(ع)

  • یاسر قربانی